چه بگویَم؟ نگویَمَم پیداست! (نگویم هم)
منزل عشق در همین جاهاست
میروم مست بر سر کویش
می شوم گُم ، کجاست؟ کجاست؟
خانه او همین حوالی بود
چشم من خواب رفته از بس ماست
خوردم و خوردم و چه بد خوردم
ولی این کار ، کار هف خط هاست
عشق یعنی که شب نخوابیدن
عوضش صبح ، از چپ و از راست
دهنت باز و بسته می سازی
به خودت بازگرد ، عیب از ماست
عشق در گریه های یک کودک
عشق در گریه های آدم هاست
عشق از پشت عینک طبی
در کمینگاه مردم دنیاست!
هم خودش می خورد تیر، هم طعمه
اشتباهات عاشقی ، اینجاست
من دلم کوچک و تو دل گنده
بعضی از عشق ها چه بی همتاست!
دردسر های عاشقی کم نیست
دردسر های عاشقی زیباست
میمصاد
یکشنبه شب ، 26 مرداد93
پ.ن:
خاطرت جمع من پریشانم!
چه بگویم؟ نگفته هم پیداست
غم این دل مگر یکی و دو تاست؟
شعر کامل در ادامه مطلب