بت تازی

شعر و دلنوشت

بت تازی

شعر و دلنوشت

بت تازی

بوی سیب

يكشنبه, ۲۶ مرداد ۱۳۹۳، ۱۱:۱۵ ب.ظ

دردسرهای عاشقی!

چه بگویَم؟ نگویَمَم پیداست! (نگویم هم)
منزل عشق در همین جاهاست

میروم مست بر سر کویش
می شوم گُم ، کجاست؟ کجاست؟
خانه او همین حوالی بود
چشم من خواب رفته از بس ماست
خوردم و خوردم و چه بد خوردم
ولی این کار ، کار هف خط هاست

عشق یعنی که شب نخوابیدن
عوضش صبح ، از چپ و از راست
دهنت باز و بسته می سازی
به خودت بازگرد ، عیب از ماست

عشق در گریه های یک کودک
عشق در گریه های آدم هاست

عشق از پشت عینک طبی
در کمینگاه مردم دنیاست!
هم خودش می خورد تیر، هم طعمه
اشتباهات عاشقی ، اینجاست

من دلم کوچک و تو دل گنده
بعضی از عشق ها چه بی همتاست!

دردسر های عاشقی کم نیست
دردسر های عاشقی زیباست

میمصاد
یکشنبه شب ، 26 مرداد93

پ.ن:

خاطرت جمع من پریشانم!

چه بگویم؟ نگفته هم پیداست 
غم این دل مگر یکی و دو تاست؟

 

شعر کامل در ادامه مطلب

خاطرت جمع من پریشانم!

چه بگویم؟ نگفته هم پیداست 

غم این دل مگر یکی و دو تاست؟

 

به همم ریخته ست گیسویی

به همم ریخته ست مدتهاست

 

هم به هم ریخته ست هم موزون

اختیارات شاعری خداست

 

در کش و قوس بوسه و پرهیز

کارمان کار ساحل و دریاست

 

نیست مستور آن که بد مست است

چشم تو این میانه استثناست

 

خاطرت جمع من پریشانم

من حواسم هنوز پرت هواست

 

از پریشانی اش پشیمان نیست

دل شیدای ما از آن دلهاست!

 

هر کجا میروی دلم با توست

هر کجا میروم غمت آنجاست

 

عشق سوغات باغهای بهشت

عشق میراث آدم و حواست

 

 محمدمهدی سیار

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی