مثل یک کودک گمگشته که در بازار است
دل من تاب نیاورده و چشمم زار است
چند وقتیست که این دل شده در بند شما
آشنا نیست به این حادثه ها ،تب دار است
از فراق روی تو غمدار و زار و خسته ام
آسمان روی سرم خیمه زده ، آوار است
دردمندانه در این عالم فانی و خراب
حاجتم نیم نظر دیدن آن دلدار است
میمصاد
شنبه صبح، ۸ شهریور ۹۳
( بعد از یک هفته کلنجار با بیت سوم)
شعری زیبا از فاضل نظری در ادامه مطلب
... رازی نهفته در پس حرفی نگفته است
مگذار درددل کنم و دردسر شود ...