دوشنبه, ۲۷ مرداد ۱۳۹۳، ۰۷:۰۴ ق.ظ
دل شیدای شما !
هم بجو آداب هم ترتیب ، بس باشد عمو!
هر چه می خواهد دل تنگت ، نگو!
موقع اعصاب ناراحت چرا شاعر شوم؟!
دل پریشانی این نفس هراسان را مجو
توبه کردم از گناهان نهانی و عیان
معصیت هایم نبین ، کردار زشتم را نگو
بعد از این مهری زنم بر این دهانم تا شود
نادم و اهل و پشیمان از ضمیر تندخو
گر زمانی نقض شد این عهد و پیمان گران
هر چه می خواهد دل تنگت بگو!
میمصاد
دوشنبه صبح 27 مرداد 93
پ.ن.:
"غم این دل مگر یکی و دو تاست؟"
۹۳/۰۵/۲۷