بت تازی

شعر و دلنوشت

بت تازی

شعر و دلنوشت

بت تازی

بوی سیب

دوشنبه, ۲۷ مرداد ۱۳۹۳، ۰۷:۰۴ ق.ظ

دل شیدای شما !

هم بجو آداب هم ترتیب ، بس باشد عمو!
هر چه می خواهد دل تنگت ، نگو!

موقع اعصاب ناراحت چرا شاعر شوم؟!
دل پریشانی این نفس هراسان را مجو

توبه کردم از گناهان نهانی و عیان
معصیت هایم نبین ، کردار زشتم را نگو

بعد از این مهری زنم بر این دهانم تا شود
نادم و اهل و پشیمان از ضمیر تندخو

گر زمانی نقض شد این عهد و پیمان گران
هر چه می خواهد دل تنگت بگو!

میمصاد
دوشنبه صبح 27 مرداد 93

پ.ن.:

 

"غم این دل مگر یکی و دو تاست؟"

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی