دردم از یار است و درمان نیز هم
این فدای او شد و آن نیز هم
آرام در این زمان به یادت هستم
در گردش روزگار یارت هستم
از بهر وصال تو ندارم صبری
در خواب و خیال در کنارت هستم
میمصاد
دوسِت دارم من زیر بارون
دوسِت دارم با چشمی گریون
تویی همه دار و ندارم
دوسِت دارم خیلی ، فراوون
میمصادِ گریون
شنبه 2 خرداد
در این جهان بعد از خدا جز تو کسی نیست
درمان درد و قصه و آرام جانم..
همی گویم و گفته ام بار ها
بود کار من عشق دلدار ها
تو را دوست دارم برون از حساب
زده مهر تو در دلم تار ها
نگاهت کند کار حرز و دعا
شفابخش و افسون بیمار ها
بیا یک دمی در کنارم نشین
حضور تو حلال دشوار ها
دم چون مسیحای تو روح بخش
کند زنده در گور مردار ها
تو عشق من و روح و جانان من
همی گویم و گفته ام بار ها
میمصاد
شنبه شب، ۱۶ اسفند ۱۳۹۳
خداوندا بدی بسیار کردم
هوی و نفس خود بیدار کردم
ز اثم و ذنب و منکر خسته ام من
به ظلم خویش من اقرار کردم
نماز و روزه های بی توجه
عبادت های بی مقدار کردم
هدف از خدمت مردم ریا بود
ز بهر بندگانت کار کردم
به جاب بخشش و اطعام وانفاق
ذخیره درهم و دینار کردم
دو معشوق اندرون دل نگنجند
دلم را بسته بر صد یار کردم
به وقت تندرستی غافل و کور
به هنگام بلا در جار کردم
چه دل هایی که بشکستم به ناحق
خودم را مستحقّ نار کردم
میمصاد
28 آذر 1392
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى عَلِیِّ بْنِ مُوسَى الرِّضَا الْمُرْتَضَى
خدایا شکر بابت این همه نعمت که یکجا به من ارزانی داشتی..
عید غدیر ، ری ، خیر العون لطاعة الله ، باران ، بهشت توس..
فقط یه برات کربلا رو کم داشت...
کربلا کربلا کربلا اللهم الرزقنا
پ.ن.:
۱. هُنَّ لِباسٌ لَکُمْ وَ أَنْتُمْ لِباسٌ لَهُنَّ
۲. اللهم اغفر لی و لزوجی و لابونا و لوالدینا و لاهلنا و لجمیع المومنین و المومنات..
خدایا عاقبت همه ما رو ختم به خیر کن و دیده ما رو به جمال صاحب الزمان روشن کن..
خال یا در گوشه چشم است یا کنج لب است
از مکان ها دزد را دایم کمینگه مطلب است
گوشه گیران زود در دلها تصرف می کنند
بیشتر دل می برد خالی که در کنج لب است
دست خالی برنمی گردد دعای نیمشب
چون شود معشوق نو خط، وقت عرض مطلب است
حسن خصم شوخ چشمان است و یار عاجزان
آفتاب ذره پرور میل چشم کوکب است
عالم دیگر به دست آور که در زیر فلک
گر هزاران سال می مانی همین روز و شب است
در حریم دل به زهد خشک نتوان راه برد
روی منزل را نبیند هر که چوبش مرکب است
از گرفتاری خلاصی نیست اهل عقل را
هست اگر آزادیی زیر فلک، در مکتب است
مگسل از دامان شب صائب که در روی زمین
دامنی کز دست نتوان داد دامان شب است
صائب تبریزی
پ.ن. :
من شده ام مست مست، جز تو مرا نیست کس
بوی گریبان تو ، آیدم از پیش و پس
اشعار خالی صائب و دیگران در ادامه مطلب!!!